شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : قصیده
هـلال ماه رجب!نـاز کن بـه ماه تمامز یـازده مـه دیگـر تو را سـلام سلام سـلام برتـو که دردامن تـو مـیتـابدفـروغ حُسن خدا از جـمـال چار امام
ولادت دو مــحـمـد،ولادت دوعــلـیکدام ماه،چنینش سعادت است ومقام؟ چه ماه روحفزاییکه درنخستینشبامـام پــنـجـم مـا شـد ولادتـش اعــلام خدابه فاطمه بنـتحَسَن گـلی بخشـیدکه عطرباغِ حسینی ازاورسد به مشام امـام بـــاقـــریــعــنــی مــحــمــددومامـامبـاقـرپـنـجـم وصـی خـیـرالانـام امـام بـاقــریـعـنـی حــقـیـقـت قـــرآنامــام بــاقـریـعــنـی تــمـامـی اســلام امام بـاقـر یعنی بـهـشت هشت بهشتامـام بـاقـر یـعـنـی نظـامِ هـفـت نظـام امام بـاقـر یـعـنـی امام عـلـم و عـمـلامام بـاقـر یعـنی رسول خـون و قـیام مگـر امـام چـهـارم مـدد کـنـد، ورنـهکه راست زهره که در مدح اوکند اقدام؟ زجان ودل ملک و جن و انس و حور اینجانـفـس بـهدوسـتـیِ اوبـرآورنـدمــدام اگر از او نستانند جام در صف حشرمیحلال بهشتی بـهانـبـیـاست حـرام به زائران حـریـمش درآفـتـاب بـقـیعپـرمــلائـکـه گـردیـده حـلّــۀ احـــرام زتـشـنگی جگرم شعله میکشد ساقیبیا شـراب مـحـبّـت مرا بریـزبه کـام به غیربغض عدویش ره نجاتی نیستبهجز به دوستیاش دل نمیشود آرام عجـیـب نیست اگـردرتمـام حـادثههاشود به امرغلامش سمند گردون،رام به یک اشارۀ او عالمی«زراره»شوندبه یک نظارۀ اوخلق،میشوند«هشام» ستانده روح، زگفتار روح بخشش،روحگرفـته علم،زلبهای جانفـزایش کـام مگودرِحرمش بسته روزو شب،که زعرشپیزیارت قبـرش مـلک شـونداعزام نگوچراغ ندارد ببین که هرشب،ماهچگونه ازحـرمش نـورمیسـتاند وام کمال اوست به چرخ کمال،اوج کمالکلام اوست بـه کلّ عـلـوم،جان کـلام پناه بُرده بـه درگاه او صغـیروکبـیرشفا گرفته زخاک درش خواص وعوام هـنـوزپـای بـه مُـلک وجـود نـنـهـادهسـلام داده مـحـمـد بـه آن امـام هـمـام چهارساله خروشید آن چنان بـه یزیدکه شد به دیده او شام، تیرهتر از شام بـه شاهی دو جهـان نازمیکند"میثم" اگـرغلامِ درش خـوانـدش غلامغلام